چند تن از خاندان علم و تصوف، از فرزندان عبدالرحمن سقاف حضرمی، در حضرموت و حجاز ویمن و هندوستان بقرن دهم و یازدهم هجری بدین کنیت اشتهار یافتند. و مردم را به آنان اعتقاد نیکو بود، از آن جمله علی بن ابی بکر بن عبدالرحمن و فرزندش محمد متوفی به سال 1002 ه. ق. و پیروان محمد او را مهدی موعود می دانستند و محمد بن عمر بن شیخ متوفی بسنۀ 1052 و محمد بن علوی بن محمد بن ابی بکر متوفی در 1071. و این محمد چندی به هندوستان میزیست و سفری بمکه شد و بدانجا درگذشت، و مشهورترین افراد این خاندان اوست
چند تن از خاندان علم و تصوف، از فرزندان عبدالرحمن سقاف حضرمی، در حضرموت و حجاز ویمن و هندوستان بقرن دهم و یازدهم هجری بدین کنیت اشتهار یافتند. و مردم را به آنان اعتقاد نیکو بود، از آن جمله علی بن ابی بکر بن عبدالرحمن و فرزندش محمد متوفی به سال 1002 هَ. ق. و پیروان محمد او را مهدی موعود می دانستند و محمد بن عمر بن شیخ متوفی بسنۀ 1052 و محمد بن علوی بن محمد بن ابی بکر متوفی در 1071. و این محمد چندی به هندوستان میزیست و سفری بمکه شد و بدانجا درگذشت، و مشهورترین افراد این خاندان اوست
عبیدالله بن زیاد بن ابیه. مادر زیاد سمیه کنیز حارث بن کلدۀ طائفی است و چون سمیه به تبه کاری شناخته شده بود دو پسر او زیاد و ابوبکر را حارث بفرزندی نپذیرفت و از این رو زیاد را زیاد بن ابیه گفتندی. آنگاه که خلافت به معاویه بن ابی سفیان رسید معاویه زیاد را بپدر خویش ابوسفیان بست، و زیاد را برادر خویش گفت. زیاد بن ابیه به سال 53 ه. ق. درگذشت و از وی چند فرزند بماند که همه بخدمت خلفای اموی پیوستند. مشهورتر آنها عبیدالله است. در سنۀ 54 معاویه حکومت خراسان بوی داد و او چند ناحیت از ماوراءالنهر را فتح و تسخیر کرد و در سال 56 از فرمانروائی خراسان منعزل و بحکمرانی بصره منصوب گشت و به سال 60 معاویه کوفه را نیز به ولایت او ملحق ساخت. و در 61 از جانب یزید مأمور محاربۀ با حسین بن علی علیه السلام گردید وبه یوم الطف آن حضرت را با اقارب و اصحاب بشهادت رسانید و بظلم و بیدادی مثل گشت. پس از مرگ یزید، عبیدالله دعوی خلافت کرد و اهل بصره و کوفه را به بیعت خویش خواند لکن کوفیان دعات او را هم از اول از شهر براندند. و مردم بصره در آغاز انقیاد می نمودند و سپس بسرکشی و نافرمانی گرائیدند تا او از خروج بصره ناگزیر گشت و بحیل و چاره ها پوشیده از عراق به شام گریخت و در آنجا مروان بن الحکم را بدعوی خلافت تحریض و ترغیب وبا جهدی بسیار کار خلافت بر او راست کرد و در 65 ه. ق. لشکری بحرب سلیمان بن صرد خزاعی سوق داد و در عین الورده بیشتر سپاهیان سلیمان کشته شدند سپس از دست مروان متولی ضبط عراق گشت و پیش از خروج او مروان بمرد و فرزند او عبدالملک، نیز وی را بهمان شغل گماشت و او با هشتادهزار تن از شام بموصل آمد و با سپاه مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی مصاف داد و در این جنگ ابراهیم بن مالک اشتر او را بکشت و سپاه عبیدالله بپراکندند
عبیدالله بن زیاد بن ابیه. مادر زیاد سُمیه کنیز حارث بن کلدۀ طائفی است و چون سمیه به تبه کاری شناخته شده بود دو پسر او زیاد و ابوبکر را حارث بفرزندی نپذیرفت و از این رو زیاد را زیاد بن ابیه گفتندی. آنگاه که خلافت به معاویه بن ابی سفیان رسید معاویه زیاد را بپدر خویش ابوسفیان بست، و زیاد را برادر خویش گفت. زیاد بن ابیه به سال 53 هَ. ق. درگذشت و از وی چند فرزند بماند که همه بخدمت خلفای اموی پیوستند. مشهورتر آنها عبیدالله است. در سنۀ 54 معاویه حکومت خراسان بوی داد و او چند ناحیت از ماوراءالنهر را فتح و تسخیر کرد و در سال 56 از فرمانروائی خراسان منعزل و بحکمرانی بصره منصوب گشت و به سال 60 معاویه کوفه را نیز به ولایت او ملحق ساخت. و در 61 از جانب یزید مأمور محاربۀ با حسین بن علی علیه السلام گردید وبه یوم الطف آن حضرت را با اقارب و اصحاب بشهادت رسانید و بظلم و بیدادی مثل گشت. پس از مرگ یزید، عبیدالله دعوی خلافت کرد و اهل بصره و کوفه را به بیعت خویش خواند لکن کوفیان دعات او را هم از اول از شهر براندند. و مردم بصره در آغاز انقیاد می نمودند و سپس بسرکشی و نافرمانی گرائیدند تا او از خروج بصره ناگزیر گشت و بحیل و چاره ها پوشیده از عراق به شام گریخت و در آنجا مروان بن الحکم را بدعوی خلافت تحریض و ترغیب وبا جهدی بسیار کار خلافت بر او راست کرد و در 65 هَ. ق. لشکری بحرب سلیمان بن صرد خزاعی سوق داد و در عین الورده بیشتر سپاهیان سلیمان کشته شدند سپس از دست مروان متولی ضبط عراق گشت و پیش از خروج او مروان بمرد و فرزند او عبدالملک، نیز وی را بهمان شغل گماشت و او با هشتادهزار تن از شام بموصل آمد و با سپاه مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی مصاف داد و در این جنگ ابراهیم بن مالک اشتر او را بکشت و سپاه عبیدالله بپراکندند
ابوجعفر محمد بن عبدالملک بن ابان بن حمزه. وزیر معتصم. از مردم دسکره. وفات 223 ه. ق. جد او ابان روغن زیت از بلاد خود به بغداد برده میفروخته است و از این جهت او به ابن زیات مشهور شده است. مردی ادیب و لغوی و شاعر بود وقتی معتصم عباسی از وزیر خود احمد بن عماد بصری معنی کلمه کلا پرسید و او جواب ندانست معتصم گفت: ’خلیفه امی و وزیر عامی’. گفت یکی از کتّاب را بخوانید محمد بن زیات صاحب ترجمه را نزد او بردند و چون از عهدۀ جواب برآمد شغل وزارت به او تفویض کرد و تا وفات معتصم (227) در آن عمل ببود و پس از معتصم واثق او را در وزارت نگاه داشت و چون خلافت بمتوکل رسید (232) باز چهل روز در مقام وزارت بماند، آنگاه متوکل او را دستگیر و مصادره کرد و در تنوری که خود برای شکنجۀ اصحاب دیوان کرده بود مسجون کرد و به قیدی آهنین که پانزده رطل وزن داشت مقید گردید و چهل روز در آن ببود تا درگذشت و آن تنور در اطراف میخها داشت که مقصر در آن جنبیدن نمی توانست چه با حرکت تن او میخست. ابن زیات علاوه بر اشعار دیوان رسائلی داشته است. (از ابن خلکان) (ابن الندیم)
ابوجعفر محمد بن عبدالملک بن ابان بن حمزه. وزیر معتصم. از مردم دسکره. وفات 223 هَ. ق. جد او ابان روغن زیت از بلاد خود به بغداد برده میفروخته است و از این جهت او به ابن زیات مشهور شده است. مردی ادیب و لغوی و شاعر بود وقتی معتصم عباسی از وزیر خود احمد بن عماد بصری معنی کلمه کلا پرسید و او جواب ندانست معتصم گفت: ’خلیفه امی و وزیر عامی’. گفت یکی از کُتّاب را بخوانید محمد بن زیات صاحب ترجمه را نزد او بردند و چون از عهدۀ جواب برآمد شغل وزارت به او تفویض کرد و تا وفات معتصم (227) در آن عمل ببود و پس از معتصم واثق او را در وزارت نگاه داشت و چون خلافت بمتوکل رسید (232) باز چهل روز در مقام وزارت بماند، آنگاه متوکل او را دستگیر و مصادره کرد و در تنوری که خود برای شکنجۀ اصحاب دیوان کرده بود مسجون کرد و به قیدی آهنین که پانزده رطل وزن داشت مقید گردید و چهل روز در آن ببود تا درگذشت و آن تنور در اطراف میخها داشت که مقصر در آن جنبیدن نمی توانست چه با حرکت ْ تن او میخست. ابن زیات علاوه بر اشعار دیوان رسائلی داشته است. (از ابن خلکان) (ابن الندیم)
ابومحمد حسن بن ابراهیم مصری مورخ (306-387 ه. ق.). کتابی در خطط مصر و کتاب دیگری اخبار قضاه مصر دارد. و آن تکملۀ اخبار محمد بن یوسف بن یعقوب کندی است. (از ابن خلکان)
ابومحمد حسن بن ابراهیم مصری مورخ (306-387 هَ. ق.). کتابی در خطط مصر و کتاب دیگری اخبار قضاه مصر دارد. و آن تکملۀ اخبار محمد بن یوسف بن یعقوب کندی است. (از ابن خلکان)
صارم الدین ابراهیم بن محمد مصری. وفات 809 ه. ق. مورخ حنفی مذهب. کتبی چند در تاریخ از او مانده است. و دقماق بترکی پتک و کلوخ کوب را گویند (تخماق) و پدر یا یکی از نیاکان او باین لقب مشهور بوده اند. او راست: نظم الجمان در طبقات حنفیه. نزههالایام در حوادث مصر تا سال 779. عقدالجواهر فی سیره الملک الظاهر برقوق. الکنوز المخفیه فی تراجم الصوفیه. ترجمان الزمان در قواعد لشکرکشی. فرائدالفوائد در تعبیر خواب. (کشف الظنون و غیره)
صارم الدین ابراهیم بن محمد مصری. وفات 809 هَ. ق. مورخ حنفی مذهب. کتبی چند در تاریخ از او مانده است. و دقماق بترکی پتک و کلوخ کوب را گویند (تخماق) و پدر یا یکی از نیاکان او باین لقب مشهور بوده اند. او راست: نظم الجمان در طبقات حنفیه. نزههالایام در حوادث مصر تا سال 779. عقدالجواهر فی سیره الملک الظاهر برقوق. الکنوز المخفیه فی تراجم الصوفیه. ترجمان الزمان در قواعد لشکرکشی. فرائدالفوائد در تعبیر خواب. (کشف الظنون و غیره)
ابوالعباس احمد بن ابی احمد. فقیه شافعی، شاگرد ابن سریج. مولد و موطن او مازندران. وقتی قاضی طرسوس بوده و در همانجا هنگامی که بر منبر مجلس میگفته فجاءهً درگذشته است. او را میان علمای شافعی شهرتی بکمال است و کتب قلیل الحجم کثیرالنفع دارد، ازجمله: کتاب التلخیص. کتاب ادب القاضی. کتاب المفتاح. کتاب دلائل القبله. کتاب المواقیت. وفات او به سال 335 یا 336 ه. ق. بوده است
ابوالعباس احمد بن ابی احمد. فقیه شافعی، شاگرد ابن سریج. مولد و موطن او مازندران. وقتی قاضی طرسوس بوده و در همانجا هنگامی که بر منبر مجلس میگفته فجاءهً درگذشته است. او را میان علمای شافعی شهرتی بکمال است و کتب قلیل الحجم کثیرالنفع دارد، ازجمله: کتاب التلخیص. کتاب ادب القاضی. کتاب المفتاح. کتاب دلائل القبله. کتاب المواقیت. وفات او به سال 335 یا 336 هَ. ق. بوده است